_ ڪِلاویــه شـᓄـارهـ 88 _



نیک نیک عزیزم. امشب من لمسش کردم، تموم چیزهایی که فکر میکنم مال من نیست رو لمس کردم. و تموم آرزوهایی که محال به نظر میرسن رو بوسیدم. جای لبخندش، جای خودکار نوشته هاش، جای ذوق و شوقی که برای درست کردن اون کادوی قشنگ از خودش جا گذاشته بود، من همش رو بوسیدم، من جای انگشت شصتش رو روی دستبندی که برام فرستاده بود ولی برام‌ کوچیک بود رو بوس کردم نیک. من بوسه ای از لیوانش گرفتم، درست همونجایی که حس میکردم باهاش آب میخوره رو بوسیدم.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Teresa . پزشک فعال تبليغ Gail Carlito lifenet دیجی تاپ بیست - djtopbist نماشویی ساختمان | پیچ و رولپلاک نما | نقاشی نما